جدول جو
جدول جو

معنی زبان باز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

زبان باز کردن
(دَ / دُ تَ دَ)
زبان باز کردن کودک، آغاز سخن گفتن کردن او
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دُ دِ کَ دَ)
مکالمه کردن. باهم سخن گفتن. (آنندراج) :
سخن دارد به آب زندگی لعل گهربارش
زبان بازی بکامل میکند مژگان خونخوارش.
صائب.
بخود چو موی میانت ز رشک میپیچم
چو شانه با سر زلفت کند زبان بازی.
محمدقلی میلی (از آنندراج).
و رجوع به زبان بازی شود
لغت نامه دهخدا
(نِ شَ تَ)
عمل جادویی برای بستن زبان اقوام زن از بدگویی او پیش شوهر و امثال آن. جادو کردن. افسون کردن:
بخواب نرگس جادوش سوگند
که غمزه ش کرد جادو را زبان بند.
نظامی.
زبان بگشای چون گل روزکی چند
کز این کردند سوسن را زبان بند.
نظامی.
تا زبان بند آن پری نکنم
سردرین کار سرسری نکنم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
زبان تر کردن. زبان آوردن. (آنندراج) :
زبان تازه کردن به اقرار تو
برانگیختن علت از کارتو.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ بَ اَ تَ)
بدزبانی کردن. عیب گویی. غیبت. شکایت: و با اینهمه، زبان در خداوندان شمشیر دراز میکرد و در باب ایشان تلبیسها میساخت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334).
خصمان در طعنه بازکردند
در هر دو زبان دراز کردند.
نظامی.
یکی از آن میان زبان تعرض دراز کرد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ)
کنایه از دقت در سخن گفتن. باریک سخن گفتن. موی شکافی کردن:
دانش به نسبت بر و روی که کرده ای
نازک چو برگ لاله زبان در ثنای گل.
میرزا رضی دانش (از آنندراج و بهارعجم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
فم مفتوح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
Mouth
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
ouvrir la bouche
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
otworzyć usta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
ağzını açmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
открывать рот
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
den Mund öffnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
منہ کھولنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
মুখ খোলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
อ้าปาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
kufungua mdomo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
입을 열다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
张开嘴
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
口を開ける
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
לפתוח את הפה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
відкривати рот
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
membuka mulut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
de mond openen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
abrir la boca
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
aprire la bocca
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
abrir a boca
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دهان باز کردن
تصویر دهان باز کردن
मुँह खोलना
دیکشنری فارسی به هندی